محمدجعفر خیاطی، از عجیبlrm;ترین معلمان دنیا بود و امتحاناتش عجیبlrm;تر!
امتحاناتی را هر هفته می گرفت، که هر کسی باید برگه خودش را تصحیح می کرد؛ آن هم نه در کلاس، در خانه و دور از چشم همه!
اولینlrm;باری که برگه امتحان خودم را تصحیح کردم، سه غلط داشتم. نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم.
فردای آنlrm;روز در کلاس، وقتی همه بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند، فهمیدم همه بیست شده اند به جز من. به جز من که از خودم غلط گرفته بودم. من نمیlrm;خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم.
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم.
مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت.چهره همکلاسی هایم دیدنی بود.
آنها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند.
اما اینlrm;بار فرق داشت و قرار بودحقیقت مشخص شود. فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند، فقط من 20 شدم.
چون برخلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم؛ از اشتباهاتم چشمlrm;پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم.
زندگی پر از امتحان است.خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم؛ تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم، نشان دهیم. اما یک روز برگه امتحانمان دست معلم می افتد.آنlrm;روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را میlrm;گیریم.

قصه گویی به مناسبت دهه مبارک فجر

داستانک

امتحان ,برگه ,ها ,روز ,غلط ,نمره ,خودم را ,را فریب ,را نادیده ,اشتباهاتم را ,تا خودمان

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید اینترنتی fanoosrpci artenis مِهروَرزی با همه آیینِ ماست! . مطالب اینترنتی آموزش کسب و کار اینترنتی 75886450 Download The Lastest Music Albums کتاب خوان